گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا -محسن غلامی (قلعهسیدی): سریالهای شبانه تا بوده به عنوان یکی از معیاهای اصلی جذب مخاطب تلویزیون محسوب میشده؛ چه زمانی که خبری از فضای مجازی و این همه سریالهای خارجی متعدد و جذاب در میان نبود و چه اکنون که مخاطب با هجمهای از محصولات داخلی شبکه نمایش خانگی در کنار تولیدات خارجی همراه است.
سیما با حفظ همه خط قرمزهای درست و غلط و خودسانسوریهای که «باید» بواسطه حریم خانوادهمحور بودن مخاطبانش رعایت کند، همواره کنداکتور شبانه خود را با مجموعههای نمایشی ایرانی پر کرده و هنوز هم چنین سیری را ادامه میدهد. این چنین با وجود محصولات متعدد در فضای مجازی اما بازهم در جدول پخش شبانه دستوپا میزند تا مخاطبان خود را حفظ کند.
در میان ساختوساز سریالها و جدای از تولیدات جدی و پرخرجی که عنوان «الف ویژه» و امثال آن را با خود یدک میکشند و شاید چندین سال برای ساختش زمان بگذارند، هر از گاهی نیز ممکن است درام، ملودرام و یا قصههای اجتماعی هم به دل مخاطب بنشیند اما به مراتب این مجموعههای طنز و کمدی هستند که در میان اجتماع به شکل جدیتری منزلت خواهند داشت.
یک مثال عیان و علنی
در شرایط کرونایی که به زعم بسیاری سیما باید تولیدات طنز را بیش از پیش در آنتنش جای دهد، متأسفانه هنوز هم نمیتوان با قطعیت و در مدت اخیر دست روی محصولات باکیفیتی از جنس کمدی یا طنز دست گذاشت، به طوریکه از «021» گرفته تا باکس نوروزی سیما (دوپینگ، کامیون، پدرپسری ... ) چندان باب میل مخاطب قرار نگرفتند.
علاوه بر سریال «آخر خط» ساخته علی مسعودی که در نوبت پخش خود، با اقبال نسبی مخاطبان روبرو شد، این روزها شبکه سه دوباره سریالی مخاطبپسند را روی آنتن برده که در بین دیگر مجموعههای پخش همزمان، توانسته به خوبی جلب رضایت بینندگان را در پی داشته باشد.
«باخانمان» جدیدترین تجربه برزو نیکنژاد در مقام کارگردانی است که ساختار قابل قبول و کیفیت در قصهگوییاش باعث شد تا حتی سیما آن را با عجله دوچندان و در حین تصویربرداری به آنتن برساند. نیکنژاد صدالبته فیلمساز قابلی است همچنان که تجارب سینمایی و سریالسازی او از این موفقیت حکایت دارد؛ چه زمانی که در عرصه سینما به طور جدی کار میکند و با فیلمنامههای خشک سروکار دارد و چه مثل الان که سریالی کمدی را در پس خندهها و موقعیتهای کمیک تحویل مخاطب میدهد.
او در «باخانمان» برخلاف شوخیکردنهای همیشگی سریالها، سراغ موقعیتهای بدریخت و کرخت دیگران نمیرود. به تجربه خود و با نیش و کنایه وارد موضوعات اجتماعی نیز میشود حتی اگر به قدر چند سکانس باشد. سریال از هر دری دم میزند و با خلق داستانکهای خرد و ریز و درشت، قصه اصلی را سرپا نگه میدارد و حال مخاطبش را خوب میکند.
طرحاندازی در فرم خوش برورو
اینجا به واقع لحظههای کمدی است که رخ میدهد، بنابراین با هر طنازی بیخود و بیجهتی فیلمنامه از شور و نشاط نمیافتد. این مجموعه طرح جذابی دارد که میتواند برای بازیگران جوانش تجربه جالبی رقم زده باشد، آنگونه که از حسام محمودی گرفته تا الهام اخوان به خوبی جلوی دوربین به بازی گرفته شدهاند.
تکیه چنین داستانهای کمدی مبتنی بر بازیگران قابلی همچون حسن پورشیرازی و بازی جالب شهره لرستانی است که در خروجی منتهی به خلق صحنههایی شده که هم محترم است و هم لبخند را به لب مخاطبش مینشاند.
این نکته را نباید فراموش کرد که کمدیسازی در تلویزیون سالهاست که بر مدار خانواده میچرخد اما آنچه مهم است دوری از هجو و اثرات ناخواستهای است که برخی سریالسازان در لفافه بر مخاطب میگذارند یعنی «خانواده» را دستمایه شوخی کردن قرار میدهند اما همین سوژه محوری کم کم در داستانگویی مضمحل میشود.
کمدی جای آزمون و تجربه نیست
«باخانمان» از هجو و هزل خانواده دوری میکند؛ اینجا نیز ماجرا بر بستر خانواده است اما روایت را صرفا از نگاه آنان و برای دورهمی آنان گذاشته تا جایی که نویسنده میداند نباید از ادوات آن سوءاستفاده کند تا به هر ترتیب سعی در بذلهگویی داشته باشد.
این سریال بیعیب و نقص نیست اما برای محصولی که در دو سه ماه به سرانجام میرسد، به قدر کافی محل توجه است. «باخانمان» مشتی است نمونه خروار که مخاطب همیشه خود را در آن میبیند و سعی دارد با آن لحظات جذاب و مفرحی را برای خود رقم بزند.
کمدیسازی را نباید عرصه آزمون و خطا برای بیننده تلویزیونی گذاشت، بلکه لازم است همچنان کار به کسانی سپرده شود که بلدند چه داستان و چگونه ساختاری را در خدمت سریالسازی خود قرار دهند که خروجیاش حال خوب مخاطب باشد.
انتهای خبر/4022/