چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴
الأربعاء ١٤ محرم ١٤٤٧
Wednesday 09 July 2025
متن خبر

شهدای جنگ 12 روزه/ ناگفته‌ها از «مرضیه عسکری»؛ پزشکی که قلبش برای نوزادها می‌تپید

چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴
شهدای جنگ 12 روزه/ ناگفته‌ها از «مرضیه عسکری»؛ پزشکی که قلبش برای نوزادها می‌تپید

دکتر مرضیه عسکری، متخصص دلسوز طب نوزادی و مادری مهربان، شامگاه بیست و سوم خردادماه در حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی همراه با دختر سه‌ساله‌اش، زهرا، به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آگاه، همه تصاویری که از «زهرا برزگر» پخش شد، انگار از دل یک روضه بیرون آمده بود. از سه ساله بودنش، تا تابوت کوچکش که آن‌قدر سبک و کوچک بود که هیچ نیازی نبود مردان آن را بر دوش بگیرند و فقط یک آغوش برای حمل آن کافی بود.

زهرا همان کودکی‌ است که فیلم شیرین‌زبانی‌های کودکانه‌اش در فضای مجازی پیچید و دیگر محال است که کسی ایرانی‌ باشد و با شنیدن «ای ایران، ای مرز پرگهر…» و  «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...» به یادش نیفتد و اشک نریزد.

شهدای جنگ 12 روزه , بهداشت و درمان , پزشک ,

همان کودکی که تابوت کوچکش، در نهایت روی تابوت سردارهای شهید قرار گرفت و همه درباره‌اش گفتند: «هنوز هم جای دختر سه ساله، روی شانه‌ی علمدارهاست.»

شهدای جنگ 12 روزه , بهداشت و درمان , پزشک ,

اما این تنها نیمی از سوگ این قصه است. زهرا، دختر دکتر مرضیه عسکری بود. متخصص طب نوزادی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مادری برای ده‌ها نوزادی که او را نمی‌شناختند، اما زندگی‌شان در دستان او جریان می‌یافت. دکتر مرضیه عسکری، شامگاه بیست و سوم خردادماه، با دختر سه ساله‌اش، زهرا، به منزل پدر و مادرش رفته بود؛‌ خانه‌ای که قرار بود مأمنی چندساعته برای دیدار و آرامش باشد اما سکوت و آرامش آن، در پی حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی در هم شکسته شد. 

شهدای جنگ 12 روزه , بهداشت و درمان , پزشک ,

دکتر منصور عسکری، پدر مرضیه، دانشمند هسته‌ای بود، کسی که با فعالیت‌های علمی و آموزشی خود در حوزه فناوری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای، به پیشرفت کشور کمک شایانی کرد اما خشونت و بی‌رحمی صهیونیست‌ها، این فعالیت‌های صلح‌آمیز و پیشرفت‌ها را دوام نیاورد. دکتر منصور عسکری به همراه همسرش معصومه یوسفی، دخترش دکتر مرضیه عسکری و نوه سه‌‌ساله‌اش زهرا برزگر، در حمله رژیم صهیونیستی به منزلش به شهادت رسیدند؛ یعنی سه نسل از یک خانواده اهل علم و دانش، قربانی تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به منازل مسکونی شدند. 

مرضیه عسکری نه سیاستمدار بود، نه چهره‌ای نظامی، او فقط یک پزشک بود، یک زن، یک مادر، که دست‌هایش به نوزادها زندگی می‌بخشید و قربانی وحشی‌گری رژیم جنایتکاری شد که با زندگی و صلح و آرامش کودکان هم سر جنگ دارد. 

شبی می‌طلبد و محفلی تا من یک از هزار بگویم

«شبی می‌طلبد و محفلی تا من یک از هزار بگویم.» آقای برزگر، که حالا در سوگ همسر جوانش مرضیه و دختر سه ساله‌اش زهرا نشسته صحبت‌هایش درباره دکتر مرضیه عسکری را اینطور آغاز می‌کند و ادامه می‌دهد: «مرضیه انسانی پاک بود. پزشکی شریف بود که هر چه اعتقاد داشت، واقعیِ واقعی بود و نه نمایش. با شهدا خیلی انس داشت. خاطرم هست می‌گفت از نوجوانی، همیشه زندگی‌نامه‌های شهدا را می‌خوانده و با آنها مأنوس بوده. کتابخانه‌ی خانه ما، پر از کتاب‌های زندگی‌نامه شهدا بود. غصه مریض‌هایش را خیلی می‌خورد. وقتی پیام‌‌ تسلیت رئیس دانشگاه را خواندم، متوجه شدم ویژگی‌هایی که از همسرم می‌شناختم، به خوبی بین همکاران پزشک او نیز شناخته شده بوده است و همین موضوع نیز تسکینی برای ما بود.» 

مرضیه برای شفای مریض‌هایش نذر هم می‌کرد

خواهرش -فاطمه- هم با بغضی که در گلو دارد، می‌گوید: «خواهرم همه ابعاد وجودش را رشد داده بود و تک بُعدی نبود؛ نمازش اول وقت بود، به نیازمندان کمک می‌‌کرد، برای مریض‌هایش دلسوزی زیادی داشت و غصه می‌خورد. هربار که باهم صحبت می‌کردیم برای نوزادان مریضی که تحت نظرش بودند غصه می‌خورد، گاهی گریه می‌کرد و در کنار تلاش‌هایش برای درمان آن‌ها، برای شفا گرفتن‌شان نذر می‌کرد. حتی وقتی باردار بود، دست از کار نمی‌کشید، بارها شاهد بودیم که به بیمارستان می‌رود تا خودش بالای سر بیمارانش حاضر شود و از نوزادها مراقبت کند.»

می‌افزاید: «وقتی تخصصش را گرفت بهش می‌گفتیم مرضیه همه عمرت رو گذاشتی پای درس و کتاب، دیگه یکم زندگی کن! اما می‌گفت دوست دارم بیشتر بخوانم و یاد بگیرم. تخصص نوزادان خیلی سخت بود اما مرضیه با عشق زیادی در این رشته تحصیل کرد. چون دوست داشت بتواند نوزادها را درمان کند.»

وقتی خدا نخواست زهرا کوچولو تا سه سالگی بدون مادر بزرگ شود

عادلی، یکی از پرستاران بخش ویژه نوزادان در بیمارستان کودکان بهرامی و از همکاران دکتر مرضیه عسکری، خاطره عجیبی از تولد زهرا را به زبان می‌آورد؛ می‌گوید: «من از خانم دکتر عسکری خاطره‌ای شنیده بودم که برایم تعریف می‌کرد که در زمان زایمانش، حالش خیلی بد شده بود و نیازمند احیای قلبی و ریوی شده بود. می‌گفت با سی پی آر به زندگی برگشته است؛ حالا که او همراه دختر سه ساله‌اش به شهادت رسیده من فکر می‌کنم خواست خدا در آن زمان این بوده که مرضیه به زندگی برگردد تا زهرای سه ساله، در این عمر کوتاهش هم، بدون مادر و تنها نباشد؛ در نهایت هم همراه با مادرش به آسمان‌ها رفت.» 

شهدای جنگ 12 روزه , بهداشت و درمان , پزشک ,

محمودی، پرستار بخش ویژه نوزادان، یکی دیگر از همکارانش است؛ تمام تصویری که درباره این پزشک شهیده در ذهنش دارد، دلسوزی و مهربانی او با نوزادان است، می‌گوید: «خانم دکتر عسکری بسیار مسئولیت پذیر و باوجدان بود و هر زمان نیاز به حضورش بود حضور بالینی داشت. یکبار دیدم از صبح تا نزدیک ظهر، کار را لحظه‌ای رها نکرده بود و با لب‌های خشکیده بالای سر مریض‌ها بود، از او پرسیدم اصلاً صبحانه خورده‌ای؟ گفت نه، به زور دست او را گرفتم و بردم برایش یک لیوان چای ریختم. خانم دکترهمیشه مریض‌هایش را در اولویت اول قرار می‌داد.»

حالا خانم دکتر عسکری که سال‌ها با روپوش سفید پزشکی، زندگی را به نوزادان بیمار هدیه می‌داد، این‌بار نه در لباس سفید درمان، که در لباس سفید کفن آرام گرفته است؛ با حمله وحشیانه دشمن صهیونی، نه‌فقط جسم او، که آرامشی که روزی به کوچک‌ترین بیماران این سرزمین می‌داد، به خاک سپرده شده است. 

انتهای خبر/177837/

اخبار اقتصادی
آژانس مسافرتی سلام پرواز ایرانیان
اخبار اجتماعی
فروشگاه اینترنتی سفیر