شنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۴
السبت ٠٣ جمادی‌الاولی ١٤٤٧
Saturday 25 October 2025
متن خبر

هزارتوی مناقشه اقتصادی آمریکا و چین

شنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۴
هزارتوی مناقشه اقتصادی آمریکا و چین
منازعه تجاری آمریکا و چین دیگر صرفاً نبردی بر سر تعرفه‌ها نیست؛ بلکه آزمونی برای قدرت یادگیری استراتژیک دو غول اقتصادی جهان است. در حالی که دولت ترامپ با فرض «تسلیم سیاسی از مسیر فشار اقتصادی» وارد میدان شد، پکن با رمزگشایی از الگوی رفتاری کاخ سفید و اتخاذ راهبردی ساختاری، توانست بازی را به نفع خود بازنویسی کند و شکست محاسباتی سنگینی را به سیاست تعرفه‌ای واشنگتن تحمیل نماید.

به گزارش خبرگزاری آگاه، منازعه تجاری دوجانبه میان واشنگتن و پکن، بیش از آنکه نبردی بر سر تعرفه‌ها باشد، به یک آزمون پیچیده یادگیری استراتژیک تبدیل شده است. در این هزارتو، چینی‌ها با به‌کارگیری هوشمندی، الگوی رفتاری دولت ترامپ را به‌خوبی رمزگشایی کرده‌اند و این درک عمیق، نه تنها اهداف اولیه آمریکا را ناکام گذاشته، بلکه رئیس‌جمهور ترامپ را در پیشبرد جنگ تجاری با چین، بیش از پیش فرسوده و سردرگم ساخته است.

خوانش دقیق چین از رویکرد آمریکا نشان داد که استراتژی تعرفه‌ای ترامپ بر یک فرض اساسی استوار بود: «فشار اقتصادی، ناگزیر به تسلیم سیاسی منجر می‌شود.» پکن به‌سرعت دریافت که محور اصلی تاکتیک ترامپ، ایجاد شوک‌های مکرر و غیرقابل پیش‌بینی برای به هم ریختن محاسبات بلندمدت چین است. با این حال، پکن با اتخاذ یک استراتژی «مقابله ساختاری» به‌جای «واکنش سریع»، توانست این الگوی رفتاری را بی‌اثر کند.

به جای تمرکز بر حفظ آمار صادرات به آمریکا در کوتاه‌مدت، چین بر انعطاف‌پذیری اقتصادی خود متمرکز شد. داده‌های نشان داد که کاهش رشد ظاهری، در واقع تلاشی آگاهانه برای ترمیم و تقویت پایه‌های تقاضای داخلی و کاهش وابستگی ساختاری به بازار آمریکا بوده است. این توانایی در تبدیل یک بحران خارجی به فرصتی برای اصلاحات داخلی، بزرگ‌ترین شکست محاسباتی برای کاخ سفید بود، زیرا نشان داد که «مهار» اقتصادی با ابزار‌های تعرفه‌ای، در برابر یک بازیگر با قابلیت بازتولید ساختاری، کارایی ندارد.

سردرگمی در واشنگتن، محصول مستقیم ناتوانی در تعریف معیار مشخصی برای پیروزی است. ترامپ اصرار دارد که «بستن شکاف تجاری» هدف نهایی است، در حالی که تحلیلگران اقتصادی تأکید می‌کنند که کسری تجاری تابعی از تعادل‌های کلان‌اقتصادی دولت آمریکاست و تغییر آن از طریق تعرفه بر یک کشور خاص، غیرواقعی است.

این تناقض میان اهداف اعلام‌شده (حذف کسری) و واقعیت‌های کلان اقتصادی (ماهیت کسری)، موجب شده است که هر اقدام جدید تعرفه‌ای، به جای نزدیک کردن به هدف، صرفاً به فرسایش اعتبار و منابع دولت آمریکا منجر شود. هنگامی که هر “پیروزی” کوچک در مذاکرات، کسری تجاری را تغییر نداد، ابزار اصلی ترامپ (تعرفه‌ها) کارایی خود را در نظر افکار عمومی و حتی در میان استراتژیست‌های داخلی از دست داد. این امر، دولت آمریکا را در یک حلقه مفقوده قرار داده است: اگر تعرفه‌ها جواب ندهند، باید شدت یابند؛ اما شدت بیشتر، هزینه‌های داخلی آمریکا را بالا می‌برد.

پیامد‌های درک موفقیت‌آمیز چین از استراتژی آمریکا، در رویکرد کنونی پکن کاملاً مشهود است. چین دیگر منفعلانه منتظر اقدام بعدی ترامپ نیست؛ بلکه فعالانه در حال طراحی صحنه‌های جدیدی است که معادلات را به نفع خود تغییر دهد. این صحنه‌ها شامل توسعه مسیر‌های تجاری غیرغربی، تقویت سرمایه‌گذاری‌های منطقه‌ای و حمایت‌های هدفمند از شرکت‌هایی است که از چین خارج می‌شوند (اما همچنان در زنجیره تأمین جهانی چین باقی می‌مانند).

این رویکرد فعال و چندبعدی، وضعیت آمریکا را نسبت به برهه فعلی نیز دشوارتر می‌سازد، زیرا هرگونه تغییر در مدیریت کاخ سفید در آینده، با یک واقعیت اقتصادی تثبیت‌شده و انعطاف‌پذیر از سوی چین مواجه خواهد شد. پکن با آموختن قواعد بازی ترامپ، نقشه راه را بازنویسی کرده و آمریکا را در هزارتوی مناقشه‌ای گرفتار ساخته که نتایج آن به‌طور فزاینده‌ای به سود طرفی تمام می‌شود که اکنون استراتژی طرف مقابل را به‌طور کامل درک کرده است.

انتهای خبر/194197/

اخبار اقتصادی
آژانس مسافرتی سلام پرواز ایرانیان
اخبار اجتماعی
فروشگاه اینترنتی سفیر