یکشنبه ۰۷ دی ۱۴۰۴
الأحد ٠٨ رجب ١٤٤٧
Sunday 28 December 2025
متن خبر

اثرگذاری آئین‌های زمستانی در گردشگری فرهنگی و همبستگی اجتماعی

یکشنبه ۰۷ دی ۱۴۰۴
اثرگذاری آئین‌های زمستانی در گردشگری فرهنگی و همبستگی اجتماعی

اثرگذاری آئین‌های زمستانی در گردشگری فرهنگی و همبستگی اجتماعی

علی مشهدی‌رفیع، در گفت‌وگو با آگاه به برگزاری آیین‌های آغاز زمستان به شیوه کهن و راستین آن اشاره کرد و گفت: اگر همین داستان‌ها و افسانه‌ها را به صورت ساخته‌های دیداری و شنیداری مانند پویانمایی، بازی‌های رایانه‌ای یا بازی‌های تخته‌ای بازآفرینی کنیم، کم‌کم هنر «هماهنگی با طبیعت» و اندیشه «ارج‌گذاری و نگاهبانی از طبیعت» ـ که از بنیادهای اصلی فرهنگ ایرانی است ـ گسترش می‌یابد.

وی افزود: بهترین منابع برای پژوهش درباره اسطوره‌های ایرانی مرتبط با زمستان را نوشته‌های مربوط به آفرینش جهان دانست و گفت: در این نوشته‌ها بیشتر درباره آغاز جهان و پدید آمدن چیزها سخن گفته می‌شود و نظام اسطوره‌شناسی هر فرهنگ در آن آشکار می‌شود. این روایت‌ها نشان می‌دهند مردم یک فرهنگ جهان را چگونه می‌دیدند و چه نظم و ساختاری برای آن می‌پنداشتند.

استادیار ایران‌شناسی، با بیان اینکه اگر بخواهیم بدانیم از دید یک فرهنگ، فصل‌ها چگونه پدید آمده‌اند، بهترین سرچشمه داستان آفرینش همان فرهنگ درباره جهان است، افزود: از دل این روایت‌ها می‌توان دریافت که از دید آن فرهنگ، فصل‌ها چگونه ساخته شده‌اند یا مردم آن فرهنگ جهان را با چه سامان و ساختاری در اندیشه خود می‌پروراندند.

مشهدی‌رفیع با اشاره به اینکه در فرهنگ ایرانی بارها با نشانه‌هایی روبه‌رو می‌شویم که کشاورز درباره زمین چنان سخن می‌گوید که گویی زمین جان دارد و می‌تواند «نیرو» یا «توان» داشته باشد، گفت: او گاهی می‌گوید زمین در فلان فصل سال جان می‌گیرد، یا در زمانی دیگر جان ندارد و به خواب رفته است. چنین گفتارهایی نشان می‌دهند که ساختار اصلی شیوه اندیشیدن او هنوز با بسیاری از افسانه‌های باستانی پیوند دارد. یکی از این افسانه‌ها، داستان «رپیتون» (اوستایی: رپیثوین) است.

وی درباره رپیتون که در اساطیر ایرانی، ایزد نیمروز و گرمای زندگی‌بخش است و در زمستان بزرگ، به زیر زمین می‌رود تا آب‌ها و ریشه گیاهان را زنده نگاه دارد و در بهار با بازگشتش نشانه پیروزی نیکی بر بدی و آغاز دوباره زندگی است، اشاره کرد و افزود: رپیتون تنها یک ایزد نمادین نیست، بلکه ساختار اندیشه ایرانی درباره چرخه طبیعت را نشان می‌دهد که زمین می‌تواند جان بگیرد یا به خواب رود، و این چرخه با حضور و غیبت رپیتون در تابستان و زمستان بزرگ، معنا پیدا می‌کند. همین باور هنوز در زبان و ذهن کشاورزان ایرانی دیده می‌شود، وقتی می‌گویند زمین در بهار «جان می‌گیرد» یا در زمستان «به خواب می‌رود».

داستان آفرینش در نوشته‌های ایرانی

عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی‌سینا با اشاره به داستان آفرینش در روایت‌های کهن ایران، بیان کرد: برای نمونه در نوشته باستانی «بندهش» ـ که بنیاد باورهای زرتشتیان روزگار کهن درباره پدید آمدن جهان را نشان می‌دهد ـ آمده است که آفرینش مادی جهان به دست اهورامزدا در نبرد با اهریمن در ۶ گام انجام می‌گیرد تا همه جانداران روی زمین آفریده شوند.

این پژوهشگر ایران‌شناسی افزود: نکته درخور توجه این است که این ۶ گام با ۳۶۵ روز سال هماهنگ است و در گام پایانی آفرینش، «مردم» یا همان انسان، در زمستان پدید می‌آید که از روز «رام» (بیست‌ویکمین روز ماه در گاه‌شمار زرتشتی) از ماه دی تا روز «انیران» (سی‌ام روز ماه در گاه‌شمار زرتشتی) از ماه «سپندارمذ» یا همان اسفند را شامل می‌شود که این بخش در پایان سال و در دل زمستان جای دارد و نشان می‌دهد که زمستان در ذهن ایرانیان باستان نه تنها فصل سرما، بلکه زمان زایش انسان نیز بوده است.

مشهدی‌رفیع درباره روایت‌های گفتاری بسیار گوناگون و رنگارنگ درباره زمستان و سرما در فرهنگ مردم ایران نیز بیان کرد: یکی از آن‌ها که پیوندی نزدیک با زندگی کشاورزی و دهقانی دارد، افسانه «ننه‌سرما» و دو پسر او «اهمن» و «بهمن» است. این افسانه در بسیاری از نواحی ایران شناخته شده، اما در ایل بختیاری شکلی ویژه دارد.

وی با اشاره به این داستان عامیانه‌ میان بختیاری‌ها، افزود: اهمن و بهمن دو پسر ننه‌سرما هستند که هر کدام نماد بخشی از زمستان‌اند. روایت به گونه‌ای است که گام‌های گوناگون زمستان را به بازه‌های زمانی مشخص بخش می‌کند. برای نمونه، گفته می‌شود اهمن سرما و سختی آغاز زمستان را می‌آورد، در حالی که بهمن نماد نیمه دوم زمستان و سرمای پایدار آن است. ننه‌سرما نیز همچون مادری که بر فصل سرما فرمان می‌راند، در پایان زمستان جای خود را به گرمای بهار می‌دهد.

استادیار ایران‌شناسی به چندین نوشته کهن برجای مانده درباره داستان آفرینش، از دید آیین‌های گوناگون ایرانی، اشاره کرد و گفت: برای نمونه، نوشته‌های مانوی به زبان‌های گوناگون چون قبطی، فارسی میانه، سریانی و دیگر زبان‌ها، روایت‌هایی از افسانه آفرینش در ادب مانوی به دست می‌دهند. همچنین کتاب «بندهش» یکی از کهن‌ترین روایت‌ها از داستان آفرینش است که به دست موبدان دین زرتشتی بازگو شده و سامان جهان را از نگاه آنان نشان می‌دهد.

مشهدی‌رفیع با اشاره به اینکه در کنار این نوشته‌ها، در روایت‌های گفتاری خُرده‌فرهنگ‌های گوناگون ایران هنوز داستان‌هایی درباره پدید آمدن یا آفرینش نخستین چیزها شنیده می‌شود، گفت: برای نمونه، میان مردمان بومی زاگرس روایت‌هایی هست که چرایی یا آفرینش برخی گونه‌های گیاهی یا جانوری را بازگو می‌کنند. این داستان‌ها نشان می‌دهند که چگونه هر گروه مردمی با جهان پیرامون خود پیوندی افسانه‌ای برقرار کرده و برای پدیده‌های طبیعی، ریشه‌ای مینوی در نظر گرفته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی‌سینا تاکید کرد: این داستان‌ها نشان می‌دهند که چگونه مردم بومی با بهره‌گیری از افسانه‌ها، چرخه‌های طبیعی را به زبان نمادین و انسانی بازمی‌نمایند و برای فصل‌ها و دگرگونی‌های سال چهره و شخصیت می‌سازند.
افسانه‌ها شالوده اندیشه یک ملت هستند

وی در پاسخ به این پرسش که با وجود روایت‌های نیرومند رقیب در روزگار امروز، از آغاز و پدید آمدن جهان به دست می‌دهند، افسانه‌های کهن هنوز در ذهن ایرانیان و شیوه اندیشیدنشان درباره جهان پیرامون نقش دارند، تصریح کرد: هر چند روایت‌هایی که دانش‌های طبیعی و به‌ویژه رشته‌هایی مانند اخترشناسی یا زیست‌شناسی دگرگونی‌زادی و دیرین‌زمین‌شناسی از روند پدید آمدن جهان به دست می‌دهند امروز در جامعه جهانی به‌گونه‌ای فراگیر پذیرفته شده‌اند، افسانه‌های کهن همچنان در شکل دادن به اندیشه مردمان نقش دارند.

مشهدی‌رفیع با تاکید بر اینکه این افسانه‌ها شالوده اندیشه یک ملت را نشان می‌دهند، اظهار کرد: در گام نخست باید آن‌ها را با دقت، گردآوری کرده و نمودهای فرهنگی‌شان مانند آیین‌ها، داستان‌های مردمی و نمادها را ثبت کرد. به این شیوه می‌توان هم از گوناگونی و هم از همانندی‌هایشان در میان گروه‌های ایرانی آگاه شد و حتی نقشه‌ها و اطلس‌های کارآمدی برای بخش‌های گوناگون فرهنگ مردم فراهم آورد.

وی با اشاره به داستان «اهمن و بهمن» که پیوندی جدی با سامان گاه‌شماری کشاورزی ایرانیان دارد و در بسیاری از نواحی ایران ـ از گیلان و مازندران گرفته تا خراسان، بلوچستان و فارس ـ نمونه‌های همانند دارد، گفت: پژوهشگران فرهنگ مردم کم‌وبیش به این روایت‌ها پرداخته‌اند و همانندی‌هایشان را بازنموده‌اند و این کار نشان می‌دهد که چگونه یک افسانه می‌تواند در گستره‌ای بزرگ بازتاب یابد و در عین گوناگونی، ریشه‌های مشترک اندیشه ایرانی را آشکار کند.

این پژوهشگر ایران‌شناسی با بیان اینکه می‌توان از بازی‌ در آموزش غیرمستقیم درباره چرخه‌های طبیعی و پیوند انسان با زمین استفاده کرد، اظهار کرد: در حال حاضر نمونه‌های بسیاری از موسسه‌های چاپ و نشر در ایران گام‌های خوبی در طراحی مواد فرهنگی برداشته‌اند و اگر بر پایه این افسانه‌ها یک بازی تخته‌ای ساخته شود، می‌توان از راه آن بنیان‌های سامان گاه‌شماری کشاورزی را ـ که همواره نیاز جهان ایرانی بوده و هست ـ در ذهن کودکان و نوجوانان ریشه‌دار کرد. این بازی‌ها نه تنها سرگرمی‌اند، بلکه آموزش غیرمستقیم درباره چرخه‌های طبیعی و پیوند انسان با زمین را نیز در خود دارند.

مشهدی‌رفیع با تاکید بر اینکه برگزاری آیین‌های کهن زمستانی مانند جشن‌های محلی یا شب‌نشینی‌های آیینی، همبستگی اجتماعی را نیرومندتر می‌کند، گفت: این آیین‌ها به هر فردی که جهان ایرانی را می‌سازد؛ یادآوری می‌کنند که بخشی از یک پیکره فرهنگی یگانه هستند و چنین یادآوری‌ها در روزگار امروز، که گاه فردگرایی و جدایی اجتماعی پررنگ‌تر می‌شود، می‌تواند نقش مهمی در بازسازی پیوندهای جمعی داشته باشد.

وی بر نقش تاثیرگذار آیین‌ها و افسانه‌های زمستانی در گردشگری فرهنگی که دستمایه رویدادهای گردشگری و کسب‌وکارهای پیوندخورده با سامان فرهنگی شهری و روستایی می‌شوند اشاره کرد و گفت: برگزاری جشن‌های زمستانی در روستاهای کوهستانی یا بازآفرینی داستان‌های عامیانه در قالب نمایش‌های خیابانی، می‌تواند هم گردشگران داخلی و هم گردشگران خارجی را جذب کند که این کار نه تنها در اقتصاد گردشگری، بلکه در اقتصاد فرهنگ نیز نقش چشمگیری ایفا می‌کند و به رونق زندگی محلی یاری می‌رساند.

عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی‌سینا تصریح کرد: پژوهش‌های فرهنگ مردم در دانش ایران‌شناسی از یک پژوهش دانشگاهی صرف فراتر می‌روند و به ابزاری برای آموزش، همبستگی اجتماعی، و حتی توسعه اقتصادی بدل می‌شوند.

انتهای خبر/215190/

اخبار اقتصادی
آژانس مسافرتی سلام پرواز ایرانیان
اخبار اجتماعی
فروشگاه اینترنتی سفیر